خبری تحلیلی سایتک

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

چهارمین شماره اعتماد ملی>>سازمان ملل ايران را به نقض حقوق بشر محكوم كرد

چهارمين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه شنبه 29 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت «تحول سبز» قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

(توجه: نسخه pdf اين شماره اعتماد ملي فقط در ورژن هاي جديد [7 به بالا] آكروبات ريدر قابل باز شدن است)
براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (321 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"


لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 365 كيلوبايت

ویژه نامه روزنامه کلمه>>پیام میرحسین به مناسبت ماه آذر ماه دانشجو

ويژه نامه دو صفحه اي روزنامه كلمه مورخه شنبه 29 آبان ماه 89 با اختصاص به پيام میرحسین موسوی به دانشجويان در آستانه آغاز ماه دانشجو(آذر ماه)، جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت كلمه قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:


براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (170 کیلو بایت)
لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: صفحه اولصفحه دوم

پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو:شکست وجود ندارد -ماهمه با هم هستیم

سم الله الرحمن الرحیم
دانشجویان همراه جنبش سبز،
دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،
سلام و درود بر شما باد
در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.
در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.
مستبدان روز به روز تنهاتر می شوند | مستبدان زمانی بیدار میشوند که بسیار دیر است
مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.
مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.
مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.
طایفه طایفه کردن و تحقیر مردم، روش مشترک مستبدان و فرعونیان | رنگ قدسی بخشیدن به قدرت بدترین جنبه جباریت است | عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند | دزدها و دیکتاتورها از قانون بدشان می آید
آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟
مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»
ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:
«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»
وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.
اقتصاد بیمار، سیاست های من در آوردی و فساد عمیق | کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ | محکومیت بخشنامه ای و آمرانه جنبش سبز و سه میلیون دانشجوی آگاه
۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.
روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.
صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.
پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟
راهبرد فرار به جلو و آشوبهای ساختگی | راهپیمایی ۲۵ خرداد را نمی بینند و به تجمع های مهندسی شده دل می بندند | نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود
۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟
متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.
اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت و التزام به اخلاق، خط مشی اصولی جنبش سبز | هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند | چهره زندگی را برای مردم زشت تر نکنیم
۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.
هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.
در شرایط اختناق و سرکوب چگونه اعتراض کنیم | آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است | یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند | در این راه شکست نیست، ما همه با هم هستیم
۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقه مندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.
به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.
می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.
یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.
زندانیان سیاسی را یاد و به خانواده های آسیب دیدگان رسیدگی کنیم | دانشجویان بزرگترین سرمایه جنبشی که همراهان آن بی شمارند
۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.
و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.

۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

کلیپ زیبا و جدید از آهنگ 300 گل سرخ


برای دانود روی عکس بالا کلیک کنید
حجم 2 مگابایت
فرمت 3gp

سومين شماره روزنامه اعتمادملي» گراني 29 قلم كالا در آستانه هدفمندي يارانه ها

سومين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه دوشنبه 24 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت «تحول سبز» قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (329 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 298 كيلوبايت

نوري زاد خطاب به رييس قضا: آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟

ناب آیت‌الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه‌ی قضائیه‌ی نظام جمهوری اسلامی ایران

با سلام. چندی پیش طی یک سخنرانی، به نحوه‌ی برخورد خشن پلیس انگلستان با دانشجویان معترض به افزایش شهریه‌ی دانشگاه‌ها، کنایه زدید که: “در کشوری که مدعی حقوق بشر است، با درخواست معقول عده‌ای جوان دانشجو به‌صورتی خشن برخورد و حقوق اولیه‌ی این افراد نقض می‌شود.”‌‌ ‌‌

این سخن شما گرچه مبتدای درستی اختیار کرده، اما به منتهای نامربوطی منجر شده است. حاکمان انگلیس اگر مدعی حقوق بشرند، هرگز ادعای خدا و قرآن و پیامبر و ائمه‌ی معصومین(ع) ندارند. در کشور اسلامی ما، اتفاقاتی رخ داده و می‌دهد که حظ بهره‌مندی از آن را نمی‌چشید، مگر این‌که در متن آن قرار گیرید؛ نمی‌دانم آیا کسی سر عزیزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است یا خیر؟ که اگر فرو کرده بود و شما و عزیزتان طعم ناگزیر تنفس و فرو بردن ماکولات موجود در کاسه‌ی مستراح را چشیده بودید، ذره‌ای از مراتب آیت‌اللهی خود را متوجه این‌سوی سرزمین قضایی کشورتان می‌فرمودید.

اما چرا سر ما را در مستراح سلول انفرادی فرو کرده اند؟ تا از ما اقراری بگیرند که بر حقانیت اعتراض ما خط بکشد و پایه های لرزان قدرت حاکمیت را مستحکم کند.

پیشنهاد می‌کنم هروقت جلوی آینه، به زلف مبارکتان شانه زدید و بر خود عطر افشاندید، به سرهای فروشده‌ی عده‌ای از زندانیان سیاسی کشورتان در مستراح سلولشان بیندیشید. نمی‌دانم آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟ و با کفش به سینه و پشت نازنین شما کوفته است؟ و با پا به صورت شما لگد زده است؟ و به میان ابروان و چشمان شما تف کرده است؟

با اطمینان می‌گویم اگر ذره‌ای از این‌همه درنده‌خویی [برخی از] ماموران وزارت اطلاعات خودمان را باور می کردید، عطای اعتراض به پلیس انگلستان را به لقایش می‌بخشیدید. نمی‌دانم آیا در ورطه‌ی بی‌کسی و زیر بارش ضربات مشت و لگد، عده‌ای به همسر گرامی شما فحش رکیک و ناسزا گفته‌اند؟ و دختران عفیف شما را به آغوش هرزگی پرتاب کرده‌اند؟ و مادر و خواهر و خویشاوندان پاکدامن شما را به لجن جنسی آلوده‌اند؟ بعید می‌دانم! اما عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که نقابی از سربازی امام زمان به صورت بسته‌اند، با ما این کرده‌اند.

پیشنهاد می‌کنم نه نامه‌ی افشاگرانه‌ی حمزه کرمی، و نه نامه‌ی دردمندانه‌ی عبدالله مومنی، که نامه ی حجت‌الاسلام دکتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائید تا بدانید در فراسوی دستگاه پوک قضایی ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شیوه‌ها و با چه الفاظی، لباس پیامبر را معنا می‌کنند، و حق مسلمانی و خانواده شهدا را به‌جا می‌آورند، و کرامت انسانی را فهم می‌کنند.

پیشنهاد می‌کنم از این پس، هرگاه اراده فرمودید به زندان ابوغریب و گوانتانامو و رفتار خشن پلیس انگلستان بپردازید تا در سایه‌ی این توسل طنز، بر جنایات جاری خود سرپوش گذارید، نگاهی به صورت خود در آینه، و نگاهی به صورت همسر و دختران و مادر و خواهران خود بیندازید تا بدانید پرتاب یک سخن سست به آن‌سوی مرزها، هرگز بساط لرزان حاکمیت ما را ترمیم نخواهد کرد.

بدینوسیله، من، محمد نوری‌زاد، زندانی شما در زندان اوین، نه به حوزه‌ی رفتار هیولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اینان، اعتراض و شکایت دارم. اینان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و این‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌های یاوه‌ی بازجویان خود، آورده و ثبت و ضبط کرده‌ام. اگر ذره‌ای انصاف در قله‌ی بلند آیت‌اللهی خود سراغ دارید، به شکایت من، و به شکایت قربانیان خاموش وزارت اطلاعات رسیدگی فرمایید.

در پایان یادآور می‌شوم که؛ راز این که امام علی(ع) از ربوده شدن خلخال از پای آن زن یهودی آنچنان می‌گدازد، هیچ نیست الا تجسم این که حرامیان، خلخال از پای ناموس خودش ربوده‌اند. هرگاه جنایتی را که بر این مردم رفته است باور کردید، قطعا همانند علی(ع)برخواهد خروشید.

بااحترام و ادب – محمد نوری‌زاد

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

کروبی خطاب به جنتی: قتل‌های خودسرانه نتیجه‌ی اظهارات شماستکسانی که در مقابل فرزند تروریست تو مقاومت کردند فتنه گر می نامی؟!

خبرنگارسحام نیوز: جناب آقای کروبی ضمن عرض خسته نباشید؛ آقای جنتی در نماز جمعه روز گذشته خود “مرخصی دادن به توطئه گران را مانند مرخصی دادن به سارقان دانست” و از قوه قضائیه در این خصوص گله مندی کرد. آقای جنتی همچنین در بخش دیگری از سخنانش خواستار برخورد شدیدتر این قوه با زندانیان سیاسی شده است. شما تبعات اینگونه سخنان را آنهم از تریبون نماز جمعه چگونه تحلیل می کنید و آیا اینکه در چنین شرایطی این گونه رفتارها می تواند چه تاثیری بر قوه قضائیه و روح قضاوت داشته باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای جنتی مواردی را در خطبه های هفته پیش گفتند که باعث شگفتی من شد. وی راوی سخنان نیروهای اطلاعاتی بود که از دستگاه قضایی گله مند بودند. بنده چند نکته در خصوص این سخنان بیان می کنم و آرزومندم که در آینده شاهد اینگونه رفتارها و سخنان نباشیم.

اولین نکته جایگاه روحانیت وعلما است. که در تمام ادوار پناهگاه مردم بودند در مقابل حکومتها. فراوان در تاریخ داریم که علما وقتی از حکومت ناراحت می شدند در خصوص دستگیری و آزار مردم، با حکومت برای آزادی زندانیان وساطت و رایزنی می کردند. همکنون نیز بنا به گفته خانواده زندانیان سیاسی مراجع عظامی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی وعده پیگیری وضعیت زندانیان را به خانواده شان داده اند. من سخنی با ایشان دارم. مگر خودمان در دوران خفقان وقتی عده ای زندانی می شدند و در خطر اعدام بودند به خانه علما و مراجع نمی رفتیم؟ مگر در ماجرای قتل حسن علی منصور خود شما آقایان بست ننشستید که مراجع وساطت کنند که این افراد اعدام نشوند؟ مگر مرحوم آیت الله العظمی حکیم بارها تذکر و وساطت برای زندانیان نمی کرد؟ از جمله آقای کاظم موسوی بجنوردی رهبرحزب ملل اسلامی که محکوم به اعدام شده بود و درخواست عفوی هم نکرده بود، وساطت نکردند؟ که آن حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند ویا زندان کنند مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به اونزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند. شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟ آقای جنتی آیا از درون خانواده این افراد خبر دارید که چه بر آنان می گذردوچه چهره ای از روحانیت و اسلام در پیش آنها ترسیم خواهد شد؟ وقتی خانواده محمد نوری زاد، زیدآبادی و مومنی – که با همسر برادر شهیدش ازدواج کرده است وبرای اعتراف گیری سرش رادرچاه توالت می کردند- و یا وقتی این حرف ها را خانواده دو شهید مانند طبرزدی وعرب سرخی بشنود چه احساسی به آنها دست می دهد؟

من به خانواده این زندانیان می گویم که به خدا این روحانیت نیست. آقای جنتی سن زیادی از شما گذشته شما پسرتان حسین درزندان بود. می دانید مادر آن فرزند چه احساسی داشته؟

موضوعی را بازگو می کنم که نقد و توصیه به شماست و نه سرزنش. مگر حسین شما زندانی و جزو مجاهدین خلق (منافقین) نبود؟ مگر بعد از زندان در خانه شما نبود؟ مگر همسر و زندگی برایش فراهم نکردید؟ اما وی و همسرش در همان سالهای اولیه انقلاب درخانه تیمی و دردرگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند. فرزند ایشان را خود شما گرفتی و بزرگ کردی. مگر کسی به شما خرده گرفت؟ من قصد سرزنش ندارم اما می خواهم حس و حال پدر بودن را برایتان زنده کنم. می خواهم بدانید احساس خانواده زندانی از هرمسلک ، مسلمان و غیرمسلمان،سنی و درویش و غیره چه می تواند باشد. یکی از بزرگان از قول آیت الله طاهری نقل می کرد که اختلاف جنتی با من به خاطر ندادن ملاقات از طرف من به فرزند منافقش حسین بود. آقای جنتی شما فکر کن خانواده حسین مرعشی، عیسی سحر خیز، مهدی خزعلی، محمد داوری که از خانواده جانبازان و شهدا هستند و نیز نسرین ستوده که بنا به قول همسرش که وی را در دیدار اخیر نشناخته بود، چه سختی هایی را تحمل می کنند؟ آقای جنتی صحبت های من و شما که روحانی هستیم از دیدگاه مردم به حساب شخص گذاشته نمی شود بلکه به حساب روحانیتی که بیش از هزار سال خدمت کرده و از حقوق مردم دفاع کرده است ، می گذارند. آقای جنتی این رفتار تو است که افراد سرخورده از نظام این صحبت ها را به حساب روحانیت می گذارند.

آقای جنتی در چه فضایی زندگی می کنید؟ چه کسانی به شما مشاوره می دهند؟ به تعببیر خودتان سپاه واطلاعات. همین افراد اتاق فکر ومشاوران شما هستند. اینها که گله می کنند می خواهد که احکام این زندانیان نیز زیر نظر سپاه و اطلاعات باشد. آقای جنتی آیا شما در نماز جمعه از خون آنان که زیر شکنجه کشته شدند دفاع کردی و از این شکنجه ها سخنی گفتی؟ آیا شد در نماز جمعه بگویی که آقایان اطلاعاتی و نیروهای مسلح، سه پزشک تا به حال ترور شده اند، ببینید چه کسی آنان را کشته؟ چرا از پزشکان و اساتید دانشگاه کشته شده سخن نمی گویید؟ پرونده دکتر معتمدی چه شد؟ آن پرونده استاد دانشگاه مرحوم محمدی به کجا رسید؟ شما که ادعا می کنید ما در هوا تروریست را می گیریم و از داخل پاکستان عطارزاده را می آوریم! شما ببینید چه هیولای زشت و پلیدی از روحانیت در ذهن بچه های این مردم و خانواده های آنان با این سخنان بوجود می آورید!

آقای جنتی تو دبیر شورای نگهبانی که کارش نظارت بر انتخابات و قوانین مجلس است! شما را با قوه قضائیه چه کاری است؟ می دانید نتیجه این سخنان شما چیست؟ نتیجه اش همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد. نتیجه این حرف ها همان قتل های زنجیره ای کرمان شد. این رفتارها و سخنان است که باعث این اقدامات می شود.

آقای جنتی شما به این افراد میگویی فتنه گر. و آنان هم به شما می گویند فتنه گر که این حرف ها را میزنی و فتنه به پا میکنی.شما جواب اعمال خودت را بده. اگر یک دستگاه عادلانه ای در کشوروجود داشت و یک هیات منصفه ای تشکیل می شد آن وقت به شما نشان می دادیم که طی این ۲۱ سال شما چه کرده اید و چقدر حقوق مردم را ضایع کرده اید؟ با نظامیان و اطلاعاتی ها که می نشینید و بررسی می کنید و هر کسی را بخواهید رد می کنید و یا تایید می کنید. همین ها اعضای مجلس خبرگان را تعیین می کنند. چقدر حوزه های انتخاباتی را باطل اعلام کردید که حوادثی مانند کوهدشت و فریدون کنار و قزوین در آن رخ داد؟ چه اتفاقی در آن حوزه ها افتاد و چند نفر کشته شدند؟ شما مسئول آن اتفاقات هستید.

آقای جنتی همین رفتارهاست که باعث ضربه زدن به استقلال قوه قضائیه می شود. حرف های شماست که باعث می شود بازجوها به زندانیان بگویند که قاضی کاره ای نیست و همه کاره ما هستیم! من تعجب می کنم چرا جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ایشان چیزی نمی گویند؟ همیشه بزرگان ما در این کارها پیش قدم بوند اما حالا نمی دانم چرا اینطور نیست؟

آقای جنتی شما به عنوان دبیروهمه کاره شورای نگهبان اقدام به تهدید نمایندگان مجلس در برابر حق استیضاح وزرا می نمایید، و قصد قطع نمودن بازوهای نظارتی نمایندگان بر دولت و وزرا را دارید؛ آیا با این رفتارها چیزی از رسالت مجلس و نمایندگان مردم باقی خواهد ماند؟

آقای جنتی به شما یادآور می شوم که برخی از این افرادی که اکنون در زندان هستند و نیز افرادی که شما همکنون آنان را فتنه گر می خوانید و تقاضای برخورد شدیدتر با آنان را دارید، کسانی بودند که در سال های آغازین انقلاب در مقابل امثال فرزند تروریست شما مبارزه و ایستادگی کردند. متاسفانه سخنان تان آنقدربه دور از انصاف و منطق است که از دیدگاه برخی افراد مغرض این شائبه بوجود می آید که شما می خواهید انتقام خون پسرتان را از این زندانیان، جبهه رفته ها و مبارزین سابق بگیرد، که البته من به این دیدگاه اعتقاد ندارم.

در پایان من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.

والسلام

تقلب این بار از روی قالب سایت-تقلب والاترین بسیجی ها از روی بالاترین سبزها

بابا تقلب هم حدی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لینک سایت ها:
والاترین (باز)valatarin.net
بالاترین balatarin.com(فیلتر)

دومين شماره روزنامه اعتمادملي» آن خشونت و اين مهرباني؟!

ومين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه يكشنبه 23 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير در دسترس عموم قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

یادآور می‌شود که روزنامه اعتماد ملی با توجه به توقیف موقت و بی نتیجه بودن تلاش‎ها برای رفع توقیف این روزنامه، به صورت تک صفحه‌ای و برای تکثیر عمومی، از طریق اینترنت در اختیار کاربران قرار گرفته است.

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (293 کیلو بایت)

لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 644 كيلوبايت

 
Powered by Blogger