خبری تحلیلی سایتک

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

مجموعه پوستر برای 16 آذر








برای دریافت تصاویر در اندازه واقعی لینک آنها را درصفحه جدید باز کنید.open link in new tab

مشی موسوی در برابر شیوه فرعونی

چکیده : قاعده فرعون های مست از قدرت نشنیدن صدای نصیحت گران و نرم نشدن در برابر نرمی زبان تذکر دهندگان و اصرار بر خودرایی شان است،‌ تا آن جا که در دریای غرور و تفرعن خود غرق شوند. اما مشی موسوی پرهیز از لسان فرعونی و دوری از زبان طعنه و تحقیر و خودبزرگ بینی و اطمینان از هدایت خود و ضلالت دیگران است.

کلمه – شهاب خضرایی:
۱٫ پیام ماه دانشجو و اخلاق سبز
پیام میرحسین موسوی به دانشجویان به مناسبت «ماه دانشجو» -ماهی که چند روزی است آغاز شده است و این سال نه تنها ۱۶ آذر آن، که هر روز آن روز ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد و استعمار است- در انتها فرازی داشت که به اختصار، به مختصات جغرافیای اخلاقی و رفتاری جنبش سبز و راه سبز امید آن اشاره دوباره می‌کرد:
«یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.»
نقد رذایل رایجی همچون ماکیاولیسم سیاسی و تقدم سیاست و قدرت بر اخلاق و مصلحت مردم، و نفی دروغ و عدم و شفافیت و ریاکاری و پنهان کاری، در کنار توصیه به فضایل ضروری برای اصلاح رذایل پیش گفته،‌ از جمله صبر و استقامت و نترسیدن و ایستادن در کنار هم در برابر سرکوب ها و فشارها تا رسیدن به صبح پیروزی و گشایش،‌ مضامین اصلی این بخش اخلاقی پیام میرحسین بود. مضامینی که جدید یا ناشناخته نیستند، اما به تکرار مداوم و هرروزه آنها نیاز داریم، تا دیدن و شنیدن هرروزه دروغ و وقاحت، بی اخلاقی و قدرت طلبی، و ریاکاری و سیاه کاری، قبح آنها را در نظرمان از بین نبرد، و تا روزهای سخت فشار و سرکوب و روزمرگی های ملالت و مرارت، اهمیت و ضرورت فضایلی چون صبر را از یادمان نبرد و ارزشهایی چون انسجام و اعتماد و همدلی و با هم بودن و به فکر همدیگر بودن را فراموش مان نکند و ترس و ناامیدی را بر جان مان مستولی نسازد.
۲٫ تا از خود شروع نکنیم …
اما به زعم نگارنده، این یادآوری های اخلاقی فراز مهمتر دیگری هم داشت، و آن توصیه به مراقبت از خود و شروع کردن از خود بود: «یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، ‌بیهوده است.» تنها جریان و حرکتی میتواند ادعای صلاح و اصلاح کند و دعوی اخلاقی و ارزشی داشته باشد، که این اصلاح اخلاقی را از خود شروع کند و تنها واجد جنبه های سلبی و انتقادی در قبال رذایل شایع و مسلط در جامعه نباشد، بلکه تیغ نقد اخلاقی را به سوی خویش نیز بگیرد، تا دائما از خطر آلوده شدن به رذایل و قبایحی که با آن ها میجنگد در امان باشد. دیو و ددهای اجتماعی موجودات خلق الساعه ی از آسمان بر زمین باریده نیستند،‌ بلکه درختان بدروییده و گیاهان آفت زده ای هستند که از بذرهای همین خاک و از دل همین زمین روییده اند،‌ خاک و زمین فرهنگی و اجتماعی ای که یکایک افراد اجتماع بخشی از آن هستند. لذا همواره باید خطر ریشه ها و بذرهای فاسدی را که اکنون درخت و ثمره مجسم و نهایی آن در پیش چشمان مان است، در خود نیز جستجو کنیم و با شروع از خود، خاک آینده فرهنگ و جامعه را از رویش دوباره کژی ها در امان بداریم.
جدای از این احتمال، خطر دیگری نیز به طور خاص در زمان چیرگی بدی ها و بداخلاقی ها و در زمانه سرکوب و مبارزه، افراد را تهدید میکند، و آن این است که در جنگ با سیاهی ها خود نیز به شکلی دیگر، گرفتار همان بدی ها و سیاهی ها شوند: وقتی در برابر صدایی بلند در بحث و مناظره صدایی بلند می کنیم، وقتی در برابر چهره ای برافروخته و درهم کشیده صورت در هم میکشیم و روی دژم میکنیم، وقتی خشونت می بینیم و میل به خشونت میکنیم، وقتی دشنام و توهین و افترا میشنویم و درون مان تیره میشود، وقتی توسل حریف را به دروغ و بی اخلاقی و بی تعهدی اش را به قانون و اصول می بینیم و برای عقب نماندن از او یا برای رسیدن به هدف های خیر خود عزم مقابله به مثل میکنیم، … در تمام این لحظه ها، سیاهی، محتوا و روش خود را به جنگنده با سیاهی ها هم تحمیل میکند، و مبارز و مقاوم را علاوه بر وظیفه ایستادگی و مقابله کردن، با وظیفه ای دیگر نیز روبرو میکند: این که بکوشد وقتی به جنگ هیولای بدی ها میرود، چون او دیوسان و ددمنش نشود.
۳٫ مشی موسوی و شیوه فرعونی
و یکی از بزرگترین این ددمنشی ها، چنان که در ابتدای پیام موسوی هم به آن اشاره شده است،‌ رذیلتی اخلاقی به دیرپایی عمر بشر به نام استبداد و تفرعن است، استبدادی که واجدان آن:
«… در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟»
این استبداد و تفرعنی است که خود را از همه برتر میداند و برای خود حقانیت مطلق قائل است و تنها خدا و دین خود را دین و خدای معتبر و بر حق میداند و مدام نگران آلوده شدن دین و سرزمین مردم -و در واقع و به این واسطه نگران حکمرانی خود- است. این استبداد برای حفظ خودمداری و حقانیت خود و امنیت خویش صدای اش را بلند میکند و با زبان درشت سخن میگوید و میکوشد با شوکت و حشمت خود معترضین و منتقدین را منکوب و مرعوب کند. از همین رو، کسی که عزم اصلاح و نصیحت این فرعون میکند بسیار مستعد آن است که مشی و شیوه و لسانی مشابه اتخاذ کند. برای پرهیز از این مقابله به مثل و فرعونی شدن در روش است که به موسی توصیه میشود در ابتدا «زبانی نرم» برگزیند،‌ باشد که فرعونی که طغیان و سرکشی کرده است به خود بیاید یا خاضع و متواضع شود: اذهبا الا فرعون انه طغی، فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او بخشی (طه، ۴۳-۴۴) چرا که اگر موسی هم مشی فرعونی پیشه کند،‌ دور بسته تفرعن هیچ گاه به انتها نمیرسد. نه تنها هدف موسوی، که مشی و شیوه و ابزار و وسیله مناسب موسوی نیز برای مبارزه با خوی و شیوه فرعونی لازم است. چرا که موسایی که با سحر فرعونی به جنگ بساط استبداد او برود، ناگزیر به بازی و شیوه و «شعبده بازی» قدرت مدار و دنیامحور او تن داده است، شعبده بازی ای که هر چه قدر هم که حیله و شگرد در چنته داشته باشد و هر چه قدر موجب تحیر عقول و ترس و ارعاب اولیه شود،‌ دست آخر ترفند و شعبده اش رو میشود و ساختگی و بی اثر بودن اش در برابر شیوه اخلاقی و حقیقی آشکار میشود: و الق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا. نما صنعوا کید ساحر،‌ و لا یفلح الساحر حیث اتی / طه، ‌۶۹ (و آنچه در دست راست دارى بینداز، تا هر چه را ساخته‌اند ببلعد. در حقیقت، آنچه سرهم‌بندى کرده‌اند، افسون افسونگر است، و افسونگر از هر در که در آید پیروز و رستگار نمى شود.)
هر چند، قاعده فرعون های مست از قدرت نشنیدن صدای نصیحت گران و نرم نشدن در برابر نرمی زبان تذکر دهندگان و اصرار بر خودرایی شان است،‌ تا آن جا که در دریای غرور و تفرعن خود غرق شوند. اما مشی موسوی پرهیز از لسان فرعونی و دوری از زبان طعنه و تحقیر و خودبزرگ بینی و اطمینان از هدایت خود و ضلالت دیگران است. با این که موسی رسول الاهی است و شایسته ادعای حقانیت (چرا که به تعبیر قرآن «سلطان»، به معنای نشانه روشن و دلیل قطعی نزد وی است)، اما این فرعون است که از ضلالت موسی و پیروان اش و از هدایت خود و فرمانبرداران اش گویی مطمئن است، و این موسی است که -به امر الاهی- تا آخرین لحظه امید هدایت و نجات از فرعون نمیبرد و تا میتواند به زبان نرمی و نصیحت و توصیه و پیشنهاد و تذکر و تکرار سخن میگوید.
در برابر،‌ فرعون و فرعونیان، با این که دلیل و نشانه محکمی ندارند، چنان از راه خود مطمئن اند و چنان نظر خود را حق مطلق و راه آشکار می بینند، که نمیتوانند راه و نظر و عقیده دیگری را در کنار نظر خود حتی تصور کنند. تا آن جا که وقتی «ایمان آورده ای از جمع فرعون»، ‌که «ایمان اش را مخفی کرده است»، میگوید که ارائه نظرات مختلف بی ضرر است و گفتن نظر که مشکلی ندارد،‌ و استدلال میکند که «اگر موسی دروغگو باشد دروغ اش علیه خود او است، و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مى‌دهد به شما خواهد رسید، چرا که خدا کسی را که افراط کار و دروغزن باشد هدایت نمى‌کند»، فرعون باز سر خودسری بر میدارد و هیچ رای و نظری را در کنار نظر مختار بی چون و چرای خود تاب نمی آورد و به شیوه همه مستبدین خودرای میگوید: «جز آنچه مى‌بینم، به شما نمى‌نمایم، و شما را جز به راه راست راهبر نیستم» (و قال رجل مومن من آل فرعون یکتم ایمانه اتقتلون رجلا ان یقول ربی الله و قد جاءکم بالبینات من ربکم؟ و ان یک کاذبا فعلیه کذبه، و ان یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم. ان الله لایهدی من هو مسرف کذاب. یا قوم لکم الملک الیوم ظاهرین فی الارض،‌فمن ینصرنا من باس الله ان جاءنا؟ قال فرعون: ما ارئکم الا ما اری، و ما اهدیکم الا سبیل الرشاد / غافر،‌۲۸-۲۹)
و بعد برای آن که نظرات مخالف با رای «درست» فرعونی اجازه «فاسد و آلوده کردن کشور» را پیدا نکنند و «دین و خدای مردم» را از بین نبرند، فرعون و فرعونیان از تمام «قوای قاهره» شان استفاده میکنند: کشتن فرزندان کسانی که نظری جز نظر فرعون دارند و طایفه طایفه کردن آنها و استضعاف طایفه ای از ایشان و …:
و قال الملاء من قوم فرعون اتذر موسی و قومه لیفسدوا فی الارض و یذرک و آلهتک؟ قال سنقتل ابناءهم و نستحیی نساءوهم و انا فوقهم قاهرون / اعراف،‌۱۲۷ (بزرگان گروه فرعون گفتند: آیا میگذاری موسى و گروهش در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را ترک گوید؟ گفت: پسرانشان را خواهم کشت و زنانشان را زنده خواهم گذاش، و ما بر ایشان غالب و قاهریم.)
ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفه منهم یذبح ابناءهم و یستحی نساءهم، انه کان من المفسدین / قصص، ۴ (فرعون در آن زمین برترى جست و مردمش را فرقه‌فرقه ساخت. گروهی را زبون مى‌داشت و پسرانشان را مى‌کشت و زنانشان را زنده مى‌گذاشت که او از تبهکاران بود.)
هر چند، موسی و گروه اش در این جدال نابرابر راه و وسیله ای جز صبر و پاکی و پرهیزگاری اخلاقی و استعانت از خدا ندارند، راهی که البته در نهایت بر راه به ظاهر قاهر و غالب فرعونی پیروز است، ‌چرا که عاقبت کار از آن پرهیزگاران اخلاقی -و نه طاغوت ها و مستبدین و دروغگویان و مفسدان و ظالمین- است، و چرا که خداوند اراده کرده است که آنها که مورد ظلم و استضعاف قرار گرفته اند در نهایت وارث زمین و امام و پیشوای آن شوند:
قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا، ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده، و العاقبه للمتقین / اعراف، ‌۱۲۸ (موسى به گروه خود گفت: از خدا مدد جویید و صبر پیشه سازید که این زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث مى‌دهد. و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.)
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلم ائمه و نجعلهم الوارثین / قصص، ۵ (و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روى زمین منت نهیم و آنان را امامان و پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.)
۴٫ ار فرعون درون تا فرعون برون
با این مقدمات، میتوان طرح بحث «فرعون درون» را در کنار این «پیام موسوی» و این دو جنبه اخلاقی آن -یعنی اهمیت رذیلت استبداد و اهمیت تزکیه اخلاقی خود- دید. با این نگاه، دیگر نباید بر آشفت که چرا کسانی که صاحب قدرت اند بر بی قدرتانی که از حداقل حقوق و آزادی ها نیز محروم اند نهیب اخلاقی میزند و آنها را از قدرت طلبی و تفرعن پرهیز میدهند. نباید تصور کرد برای کسانی که در ساختار رسمی قدرت نیستند بحث تفرعن و استبداد معنی ندارد و این تنها صاحبان حکومت و قدرت و دولت اند که باید به فکر خودمداری و استبداد رای های خود باشند و بکوشند از خوی و خلق فرعونی در پندار و گفتار و رفتار بپرهیزند.
دولتمداران و سیاستمردان یک سال و اندی پس از انتخابات، هنوز نمی توانند قدرت نرم شهروندان بی شماری را که زیر ساختار سخت سیاسی -و در واقع فراتر از آن- حضور و اثر دارند فراموش کنند یا نادیده بگیرند، چرا که این زندگی های ما است که به قوانین و ساختارها و چارچوب های اسمی اعتبار می بخشد. اگر این قدرت و حضور نرم با ساختار سیاسی برابری میکند،‌ پس آفات آن نیز میتواند به اندازه آفت زدگی قدرت سیاسی خطرناک باشد، چرا که همان زندگی ای که به ساختار سیاسی اعتبار میدهد، زمینه ساز آفات و کژی های آن نیز هست. و اگر تفرعن و استبداد در جان زندگی و فرهنگ ما ریشه بدواند و ما خود را از آن پاک نکنیم، شاخه ها و برگها و میوه ها و ثمرات خود را در ساختار اعتباری ای که از آن اعتبار میگیرد هم نشان خواهد داد.
درست است، از «فرعون درون» تا «فرعون برون» راه این همه نیست، چرا که فرعون برون، که این همه فساد و ظلم و مشکل از او است، مانند باقی رذائل، چیزی نیست جز بسط و پرورش و تجسم و تجسد یافته همان فرعون درون. همان فرعون درونی که درون یکایک ما بالقوه میتواند وجود داشته باشد، و در روزگار و شرایط مناسب میتواند چون اژدهای نفسی فروخفته ظهور و تجلی کند، روزی که قدرت مطلق «واقعی» و «بیرونی» را در دستان خود ببیند و همه چیز و همه کس را در ید قدرت خود بیابد. آن روز بعید نیست ما هم این صفات فرعونی را در خود باز بیابیم: این که چون فرعون و فرعونیان به اسم امنیت شهر و فاسد نشدن کشور و از بین نرفتن دین و عقاید مردم و به واقع برای حفظ حکومت و قدرت خود به دنبال «حاکمیت ترس و سرکوب» برویم، و مردم را بسته به نسبت شان با رای و نظر خود «خودی و غیرخودی» کنیم، و لسان تحقیر و طعنه و خوار و خفیف پنداشتن زیردستانی که بر آنها غالب و قاهر ایم برگزینیم و نصیحت و تذکر و انتقاد هیچ مشاور و منتقد و معترضی را به گوش نگیریم، و دست آخر این که به همه این خودمداری ها و خومحوری ها رنگ خدایی بزنیم و تفرعن و جباریت خود را در هاله الوهی بپیچیم و ببینیم.
مطرح شدن بحث «فرعون درون» را باید به فال نیک گرفت، چرا که همان طور که امروز می بینیم و همان طور که در طول تاریخ، سر بر آوردن استبدادهای مختلف را از دل انقلاب ها و آزادی خواهی های متعدد دیده ایم، از آن «فرعون درون» تا این «فرعون برونی» که هر روز نمونه مجسم و متجسدش را می بینیم و میشنویم و حس میکنیم و زندگی میکنیم، راه درازی نیست. پس هر چه قدر که این «فرعون برون» را بد میدانیم، خود را از آلوده شدن به رذایل اش مراقبت کنیم و پاک بداریم: از این که مخالف خود را بترسانیم و با ترساندن و بدون استدلال کردن و بدون شنیدن استدلال، صدای اش را خاموش کنیم و به جای حقیقت جویی و حق پویی، تنها به دنبال ثابت کردن پیروزی و غلبه خود بر حریف باشیم، از این که به خشونت چه در عرصه کلام -با توهین و دشنام و تخفیف مخاطب- و چه در عرصه بیرونی و فیزیکی دامن بزنیم و از آن وسیله ای برای غلبه و سلطه بجوییم، از این که نظرات خود را مطلق و معیار حقیقت بینگاریم و تمام عالم و آدم را بر مبنای آن تقسیم بندی و دسته بندی کنیم و از دل آن طایفه طایفه و گروه گروه و دسته دسته بیرون بکشیم و در برابر هم صف کشی کنیم، … و دست آخر این که قاعده اصیل اخلاق یعنی انصاف را رعایت نکنیم،‌ و درباره دیگران با ملاکی قضاوت کنیم که درباره خود به کار نمی بندیم.

بسیجی دیروز بسیجی امروز؛ باز نشر بیانیه 15 میرحسین موسوی


امروز همزمان با سی و یکمین سالگرد فرمان امام خمینی (ره) برای تاسیس بسیج مستضعفان است. بسیجی که بنا به گفته آن زمان نخست وزیر دفاع مقدس قرار بود مدرسه عشق باشد.
سال گذشته و به این مناسبت میرحسین موسوی بیانیه ای صادر کرد و به بررسی فلسفه وجودی بسیج پرداخت. بازخوانی مجدد این پیام که تازگی خود را همچنان همراه دارد خالی از لطف نیست .

بسم الله الرحمن الرحیم
پنجم آذرماه سالروز تاسیس بسیج مستضعفان از سوی امام خمینی و فرصتی است تا این نهاد موثر در تاریخ انقلاب اسلامی در معرض نگاهی دوباره قرار گیرد. بسیج چه بود و چه هست و چه باید باشد؟ بسیج را چه چیز ساخت و چه چیز نامدار کرد و قهرمان تمامی سلیقه‌ها و گرایش‌ها در دوره‌ای از تاریخ معاصر این سرزمین قرار داد؟ آن سابقه درخشان و دستاورد بزرگ که بسیج نامیده شد با بودجه‌های کلان و سلاح‌های گران به دست نیآمد. سازماندهی برتر نبود که از بسیج اسطوره ساخت و قدرت نظامی نبود که توانایی‌های بسیج را شکل داد، بلکه نیت‌هایی پاک و عمیق این بنای بلند را برافراشت و اسوه‌هایی را پرورش داد که هنوز هرگاه از آنان نام برده می‌شود گویندگان و شنوندگان، یاران پیامبر (ص) را به یاد می‌آورند.
علاوه بر این، بسیج در تاریخ انقلاب نماد و نهاد شجاعت و ایستادگی ملت ماست. سی سال پیش از این امام بسیج مستضعفان را در مقابله با احتمال حمله نظامی ابرقدرت ها به وجود آورد و این موثرترین اقدام ممکن برای پیشگیری از آن خطر بود. در این سه دهه هیچ سلاحی وجود نداشت که قدرت‌های بزرگ و کوچک مخرب‌تر از آن را در اختیار نداشته باشند و تنها چیزی که آنان را از گزند رساندن به این خاک منصرف و یا پشیمان می‌کرد ملاحظه شجاعت مردمی بود که از قدرت قدرتمندان نمی‌ترسیدند و در دفاع از آرمان‌ها و حقوق خود کوتاهی نمی‌ورزیدند. بسیج قابی بود که این چهره از ملت ما را به نمایش می‌گذاشت.
و بسیج جلوه‌گاهی بود برای ظهور یکپارچگی اقشار و سلیقه‌های گوناگون مردم ما. زمانی که پدر دلسوز ما این نهال را غرس می‌کرد گفت: «کشوری که بیست میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون بسیجی داشته باشد». چنین هدفی چگونه می‌توانست تحقق بیابد اگر بسیج به یک سلیقه یا نحله یا فرقه یا قشر تعلق پیدا می‌کرد؟ بلکه مقصود او از ارتش بیست میلیونی ایجاد ‌آن ظرفی و رنگی بود که بتواند تمام، یا لااقل اکثریت عظیمی از رنگ‌های جامعه را در خود جمع کند؛ شبیه‌ترین چیز به پرچم‌های سالار شهیدان (ع) که هر ساله در کشور ما بلند می‌شود و همه اقشار مردم ما، حتی برخی از اقلیت های دینی را گرد خویش می‌آورد.
اگر بسیج به یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخی ملت ما تبدیل شد به خاطر توجه به چنین رمزهایی بود، والا از صرف یک نام چنین هنرهایی ساخته نیست؛ هنر تبدیل انسان‌هایی عادی به لشکر مخلص خدا، هنر پایدار ماندن و پیروز شدن با دستانی خالی و هنر محور و مایه وحدت و سربلندی یک ملت تاریخی و بزرگ قرار گرفتن.
اینک نیز داستان همین است. نوعی از نام‌ها و نشانه‌ها، نوعی از کلمات و ظواهر، نوعی از لحن‌ها و لهجه‌ها، نوعی از جملات و طلسم‌ها…. نیستند که مدرسه‌های عشق و انسان‌های بزرگ می‌سازند. تمامی بسیجیان نامدار و گمنامی که ایمان و ایران به آنان افتخار می‌کند به صرف ادای چند حرف در میادین سابقین قهرمان نشدند. آنان در بوته قرار گرفتند. و در این جهان کیست که در بوته‌های فتنه آزموده نشود؟
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون.
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها می‌شوند و در فتنه‌ها آزموده نخواهند شد؟
و لقد فتنا الذین من قبلهم و لیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین
به تحقیق کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و خداوند خواهد دانست کسانی را که راست گفتند و خواهد دانست آنانی را که دروغ‌گویانند.
اینک نوبت به وارثان باقری‌ها و باکری‌ها رسیده است. نسل جدیدی که بسیجی نامیده می‌شود امروز در بوته تاریک‌ترین شبهه‌ها و فتنه‌ها قرار دارد. آیا این نسل جدید نیز شبیه به کسانی هستند که جنگ جمل را در رکاب امیرمومنان (ع) مبارزه کردند؟ یا این قیاس‌ها واهی است و کسانی که این‌گونه قیاس می‌کنند بسیج را ماشینی سرکوبگر می‌‌خواهند برای زدن و گرفتن و آزار و حتی قتل انسان‌هایی که تنها جرمشان دعوت به دادگری است؟ چه کسانی جواب این سوال را می‌دانند؟ هویت آن سازمانی که اینک بسیج مستضعفان نامیده می‌شود به راستی چیست؟ دستگاهی بی‌نیت که بفرموده چشمانش را می‌بندد و دست ‌و پای خواهران و برادرانش را می‌شکند، یا نهادی مجهز به عمیق‌ترین بصیرت‌ها که می‌تواند در ظلمانی‌‌ترین شب‌های فتنه راه‌ را از بیراهه‌ تشخیص دهد؟ شب فتنه روز کسانی است که در پاسخ به این پرسش‌ها مردد مانده‌اند.
اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن. پاسخ پیامبر (ص) را به تمامی این تردیدها بشنوید که وقتی فتنه همچون پاره‌های شب تاریک شما را فرا گرفت باید به قرآن رو کنید. قرآن شفیعی است که اگر به سود کسی شفاعت ‌کند از او پذیرفته خواهد شد و چون به رغم کسی شهادت ‌دهد تصدیق می‌شود؛ کتابی که هرکس آن را پیشوا و پیشارو بگذارد به بهشت می‌رود و کسانی را که به آن پشت کنند به سوی دوزخ می‌راند؛ کتابی که به سوی بهترین راه‌ هدایت می‌کند؛ کتابی که به روشنی و صراحت ما را فرمان می‌دهد تا با راستگویان باشیم.
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین
ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.
ولی اگر معلوم بود کدام گروه راستگو هستند که شب فتنه به پایان می‌رسید. در عین حال این قدر معلوم است که راستگویان دروغ نمی‌گویند. کسانی که در مبارزه سیاسی اصلی‌ترین شیوه‌شان دروغ گفتن است حتما راستگو نیستند؛ تقوا در همدستی‌ با آنان و ایمان سازگار با پیروی‌شان نیست. آیا در این چند ماهه هیچ دروغی نشنیده‌اید؟ ای جماعت مومنان! تقوا کنید و با راستگویان باشید.
بسیج چه بود و چه خواهد بود و چه باید باشد؟
بسیجی که امام می‌‌خواست در مقابل ملت قرار نمی‌گرفت، بلکه در کنار مردم و پشت‌سر آنان بود؛ بسیجی که فراتر از جناح‌ها عمل کند و بازوان بلندش همه اقشار را در بر بگیرد؛ بسیجی که از دوستی مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد؛ بسیجی که بدون توجه به اختلافات سلیقه‌ای خود با دیگران حافظ عرض و ناموس‌شان باشد، که آنان یا برادر او در دینند و یا نظیر او در آفرینش؛ بسیجی که حرمت حریم‌های خصوصی مردم راحفظ کند. امام بسیج را به عنوان ابزاری برای قدرت حاکمان نمی‌خواست، بلکه نهادی برای قدرت مردم می‌دید تا حاکمیت آنان بر سرنوشتشان تضمین نماید. قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید. قرار نبود بسیج جیره‌خوار دولت شود و به ازای دستگیر کردن مردم در اجتماعات پاداش سرانه بگیرد. افسوس بر بسیج اگر تا حد یک حزب سیاسی تنزل کند؛ این آن چیزی نیست که امام ما برای بسیجیان می‌خواست. قرار نبود بسیج به دستگاهی تبدیل شود که اختیار انتخاب و آزادی رای را از مردم بستاند.
برادران بسیجی من! کدام عیب و کاستی در آرزوهای امام برای بسیج وجود داشت که از آنها کناره گرفته ‌شود؟ و چرا باید چهره‌ای که با زحمات گذشتگان شما پدید آمد به کدورت‌ها آلوده گردد؟ شما خود با مردمید و از مردمید. مفاهیمی که فطرت مردم آنها را می‌پسندد چرا باید در نزد برخی از دوستان بسیجی ما نفرت ایجاد کند؟ کدام زشتی در نام‌هایی چون آزادی وجود دارد که وقتی بر زبان می‌آید قلب بعضی از آنان را مشمئز می‌کند، گویی که نام بزرگترین گناهان باشد؟ حال آن که هنوز بزرگترین میعادگاه‌ها در اکثر شهرهای ما به نام آزادی خوانده می‌شوند. مگر نمی‌گوییم عنوان‌هایی چون حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیت‌ها، و امثالشان محمل‌هایی است تا قدرت‌ها ریاکارانه خویشتن را به آنها الصاق کنند و سیمایشان را زیبا جلوه دهند؟ چرا آنهایی که قاعدتا باید صاحبان اصلی و اصیل چنین آرمان‌هایی باشند از آنها فاصله می‌گیرند؟ مگر می‌خواهند مکتب‌شان کریه جلوه کند؟ چرا این مفاهیم را لعن می‌کنیم و ملاک بی‌دینی قرار می‌دهیم؟ دینی که چونان یک بوته گل دلخواه برای بشر ارمغان آورده شد، از بس که آموزه‌هایش ملایم و موافق با فطرت بود. مبادا آن را تبدیل به یک بوته خار کنیم تا هرکس با هر گوشه از آن تماس می‌گیرد زخمی شود؛ زخم‌هایی از نوع آنچه جوانان ما در خیابان‌ها می‌بینند.
بسیج نیز سی سال پیش از این همچون یک بوته گل و یک پارچه نور متولد شد. آیا اگر کسی رجعت به آن عهد نورانی و نخستین را بخواهد به انقلاب پشت کرده است و دست به براندازی نظام زده است؟ آیا اگر کسی بازگشت به نسخه اصیل انقلاب اسلامی را طلب کند، آیا اگر کسی خواستار آن اسلام ناب محمدی که امام منادی و معرف آن بود باشد و از خرافه‌پرستی‌ها و قشری‌گری‌هایی که با نام دین به مردم فروخته می‌شود بیزاری بجوید، آیا اگر کسی اجرای بدون‌تنازل قانون اساسی را دنبال کند، آیا اگر کسی از وفاداری به عهدهای ایمانی و انسانی بپرسد جز به دادگری فراخوانده است؟ آیا چنین کسانی باید در خیابان‌ها کتک بخورند، در زندان‌ها شکنجه ببینند و به حبس‌های طولانی‌مدت محکوم شوند؟ آیا اسلام و قرآن اجازه می‌دهد مردمی که با مسالمت حاکمانشان را به عدالت امر می‌کنند کشته شوند؟
و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم
و مردمی را که به دادگری امر می‌کنند به قتل می‌رسانند، پس آنان را به عذابی دردناک بشارت ده.
بسیج چه بود و چه خواهد بود اگر به مسیری که پیش‌رویش گذاشته شده است ادامه دهد؟ آن نیرویی که یک زمان نماینده شجاعت ملت ما بود آیا اینک به کار گرفته شود تا ایرانیان را بترساند؟ کاملا پیداست که آخرین و تازه‌ترین راهبرد اقلیت اقتدارطلب ایجاد هراس در مردم است. آیا لباس‌های مخوف می‌پوشند و ‌در خیابان‌های شهر آرایش‌های نظامی به خود می‌گیرند تا هم‌وطنانشان را مرعوب کنند؟ یا مردم را می‌ترسانند چون خود می‌ترسند؟ یا فرزندان انقلاب را به هفت سال و ده سال و پانزده سال زندان محکوم می‌کنند تا به خود تسلی داده باشند؟ و فکر نمی‌کنند که با این رفتارهای کوته‌بینانه چگونه امنیت ملی کشور را در معرض خطر قرار می‌دهند.
کافی است مردم بترسند تا پای قدرت‌ها به مرزهای این بوم باز شود. کافی است سمعه شجاعت این ملت خدشه‌دار گردد و بیگانه در دلاوری و استواری آنان تردید کند تا خواب های سی ساله تعبیر شود. به دو کشور همسایه ما که اینک در اشغال خارجی قرار دارد نگاه کنید. در هر دو آنها نخست مردم ترسانده شدند و ترسیدند. ظاهرا قدرت‌ها با شعار آزادی‌بخشی به این دو کشور قدم گذاشتند، در عین‌حال که وقتی ابوغریب‌ها را به راه می‌انداختند طمع خویش را در چهره‌های وحشت‌زده مردم پنهان نکردند. آنها با صراحتی که بیشتر از آن ممکن نبود به مردم این دو کشور می‌گفتند شما همان‌هایی هستید که از صدام و طالبان وحشت داشتید، پس اینک حق آن است که از سلاح‌های رعب انگیزتر ما بیشتر بترسید. حتی تروریست‌های افراطی هنوز به آن امید که بتوانند همچون خونخواران پیش از خود بر هراس مردم این کشورها حکومت کنند آنان را بیرحمانه می‌کشند. قربانیان ددمنشی‌های صدام و طالبان هنوز دارند تاوان ترس خود را می‌پردازند، کما این که ملت ما هنوز امنیت و آرامش خویش را مرهون شجاعت و استحکامی است که در طول سی سال گذشته به نمایش گذاشت.
حال کسانی در داخل کشور می‌خواهند این سرمایه را از ما بگیرند. در مقابل نمایش‌های آنان مردم یا نمی‌ترسند، که نمی‌ترسند، و این آخرین حربه هم از آنان سلب می‌شود، و یا خدای ناکرده می‌ترسند. در آن صورت آیا اسباب‌بازی‌های جنگی از تمامیت این کشور حفاظت خواهدکرد؟
بسیج در تاریخ معاصر ما نه فقط یک نام، بلکه یک عملکرد بود که هرگز از آن بی‌نیاز نمی‌شویم؛ تا جایی که اگر معدودی از متصدیان این عملکرد ماموریت‌های خود را فراموش کنند لازم است ما مردم خود آنها را بر عهده بگیریم. ضرورتی، حتی به مراتب مهم‌تر از آرمان‌های جنبش سبز ما را مجبور می‌کند که اجازه ندهیم کسی در ترسیدن ما طمع کند.
و بدانیم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. ترساندن آخرین تیر ترکش است. مخالفانتان اشتباه کردند و در مقابل مسالمت و مقاومت شما آن را به کار بردند تا اگرکارگر نشود چاره‌ دیگری نداشته باشند. چاره راستین آنها هم خود شمایید، روزی که از مخالفان خود بپرسید آیا پرچم‌های رنگارنگ شما نیز به معنای اصرار بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی است، و اگر آری گفتند آنها را بپذیرید. آن روز وقتی است که همه با هم سبز می‌شویم.
میر حسین موسوی
۱۳۸۸/۰۹/۰۴

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

خامنه ای:فتنه گران به مصلحت کشور لگد زدند

آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران امروز، پنج‌شنبه در گردهمایی ۱۱۰ هزار نفری بسیجیان در اردوی «فدائیان ولایت» معترضان به وقایع پس از انتخابات را به «پشت کردن» به «مصلحت کشور» متهم کرد.
به گزارش خبرگزاری‌های ایران، وی بار دیگر معترضان را «فتنه‎گر» نامید و گفت: «آنان برای جاه‎طلبی و دست یافتن به قدرت حاضر می‌شوند به مصلحت یک کشور و حقانیت یک راه پشت کنند و لگد بزنند.»
رهبر جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: «یک جامعه یا زیر سرپرستی امام عادل است که من الله‌ است، یا در اختیار انسان‌هایی است که از حق بیگانه‌اند، با حق ناآشنایند و در موارد بسیاری با حق عناد می‌ورزند و از این دو حال خارج نیست.»
میرحسین موسوی از رهبران مخالفان دولت در ایران، در پیامی که ۲۹ آبان ماه در آستانه روز دانشجو داد، رنگ «قدسی» بخشیدن به قدرت، را روش «فرعون وفرعونیان» عنوان کرده بود.
آیت‌الله خامنه‌ای با اعتراض به واکنش برخی کشورهای غربی به سرکوب‌های پس از انتخابات در ایران، اظهار داشت: «کاری می‌کنند که سردمداران غربی و دشمنان درجه یک ملت ایران به هیجان می‌آیند و سرشوق می‌آیند و از آن‌ها حمایت می‌کنند.»
در یک سال و نیم گذشته هزاران نفر از معترضان به نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری و وقایع پس از آن بازداشت شده و صدها نفر از بازداشت‌شدگان به اعدام، حبس، شلاق و تبعید محکوم شده‌اند. در جریان این اعتراضات ده‌ها نفر از مخالفان دولت در درگیر‌های خیابانی یا زندان‌های جمهوری اسلامی ایران کشته شده‌اند.
علی خامنه‌ای:یک جامعه یا زیر سرپرستی امام عادل است که من الله‌ است، یا در اختیار انسان‌هایی است که از حق بیگانه‌اند و از این دو حال خارج نیست
آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه افرادی که در وقایع یک سال و نیم گذشته، سکوت کرده‌اند را مورد خطاب قرار داد و گفت: «این چیزی نیست که وقتی نور هست، انسان آن را نبیند اما بعضی‌ها ندیدند، بعضی نمی‌بینند، بعضی درک نمی‌کنند، بعضی به خاطر ظلمت دل حتی درک هم می‌کنند اما حاضر نیستند به این فهم ترتیب اثر بدهند.»
وی سکوت این افراد را در اثر «عوارض هوای نفس» دانست و ادامه داد: «این‌ها همه نتیجه امر و نهی همان فرعون درونی ما است. همان فیل مست هواست. هوا و هوس است.»
اکبرهاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام از جمله افرادی است که در وقایع اخیر سکوت پیشه کرده و حتی از حضوردر تربیون امام جمعه نیز خودداری کرده‌است. فرزندان و برخی نزدیکان آقای هاشمی پس از انتخابات سال گذشته بارها از مخالفان دولت حمایت کرده‌اند.

۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

بحران‌های موجود و امکان وقوع جنبش‌های جدید


میرحسین موسوی در آخرین بیانیه ی خود، به مهمترین بحران های موجود در ارزش های حاکم اشاره کرده است، و در آن از بحران هایی سخن رفته است که که اگر دیده نشوند و حاکمیت از بصیرت کافی برای حل آنها برخوردار نباشد، هرکدام به تنهایی می توانند خاستگاه جنبش های عظیمی چون جنبش سبز باشند و یا چه بسا زادگاه جنبشی متفاوت و دگرگون ساز باشند که همه را غافلگیر کنند. 


کلمه – مهستی شیرازی:
۱ – جنبش های اجتماعی از نوعی حیات طبیعی برخوردارند. زمانی که ارزش های یک جامعه با بحران مواجهه می شوند و توان همزیستی میان آن ها دشوار می شود و یا هنجارهای جامعه، کارکرد مؤثر خود را از دست می دهند و نهادهای موجود توان تامین خواسته های جامعه را ندارند ، جنبش های اجتماعی به سان طفلی ناخواسته به دنیا می آیند.
معمولاً ظهور جنبش ها بر یک منازعه استوار است، منازعه ای که جلوه گاه اجتماعی و عمومی ِ بحران موجود در ارزش ها و ناتوانی حاصل از هنجارهاست. به عبارتی دیگر، منازعه زمانی آغاز می شود که افکار عمومی، به وضوح، آثار ناشی از ناتوانی نهادها و یا ارزش های حاکم را مشاهده می کند. در آن حال، انکار موضوع منازعه، به معنای عدم توجه به بحرانی است که در جامعه وجود دارد و مادامی که موضوع منازعه وجود دارد، برخورد انکارآمیز با آن، تنها میدان منازعه را تغییر خواهد داد.
۲ – «ناتوانی در کارکرد ارزش های حاکم»، به شیوه های مختلفی ممکن است خود را نشان دهد. این ناتوانی، اغلب در گلوگاه های سیاسی- اجتماعی در عرصه ی عمومی ظاهر می شود، یعنی جایی که قدرت سیاسی توسط خواسته های اجتماعی، آزموده می شود و هنجارهای حاکم در مقابل ارزش های جاری به هم می رسند. در جوامعی که اظهار نظر کارشناسان شنیده می شود و راهکارهای صاحبان تجربه دیده می شود، این «ناتوانی» قبل از آنکه در عرصه ی عمومی ظاهر شود و منجر به جنبش های اجتماعی شود، شناسایی و مهار می شود.
۳ – برای مشاهده ی ناتوانی و بحران موجود در ارزش های حاکم، باید به «علائم حیاتی جامعه» توجه کرد؛ علائمی که الزاماً پدیده هایی سیاسی- اجتماعی نیستند. مثلاً جشن های خیابانی که پس از پیروزی تیم فوتبال ایران در مقابل استرالیا در سراسر کشور رخ داد، نمونه ی مشهوری از این علائم حیاتی در جامعه است که با هیچ توهمی هم به جریانات سیاسی و دشمنان تاریخی وصله نمی شود.
۴ – میرحسین موسوی در آخرین بیانیه ی خود، به مهمترین بحران های موجود در ارزش های حاکم اشاره کرده است؛ بیانیه ای که اگرچه خطاب به دانشجویان منتشر شده است، اما معلوم است که مخاطب آن تنها دانشجویان نیستند، و در آن از بحران هایی سخن رفته است که که اگر دیده نشوند و حاکمیت از بصیرت کافی برای حل آنها برخوردار نباشد، هرکدام به تنهایی می توانند خاستگاه جنبش های عظیمی چون جنبش سبز باشند. بحران هایِ مهمی چون: «عدم تمکین در مقابل رای مردم»، «قانون گریزی های گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی»، «خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی»، «جراحی دردناکی که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است»، «راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام»، «استراتژی پیروزی از طریق ترساندن»، «خودی و غیرخودی کردن ملت»، «تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن، تا آستانه واداشتن آنها به کرنش» و سرانجام «رنگ قدسی بخشیدن به قدرت».
۵ – اگر «عدم تکمین در مقابل رای مردم» در انتخابات ۲۲ خرداد، خاستگاه جنبش اصلاح طلبی چون جنبش سبز شد که به یمن برخورداری از راهبران و فعالان آگاه و متعهد به منافع عمومی، تاکنون از تندروی ها به دور مانده و به دام خشونت نیافتاده است، هرکدام از بحران های دیگری که میرحسین به آنها اشاره کرده است، چون «جلوه گاه عمومی» بیابد، چه بسا زادگاه جنبشی متفاوت و دگرگون ساز باشد که همه را غافلگیر کند.

شیرین عبادی: از ایرانیان سوئد می خواهم که به کمپانی اریکسون اعتراض کنند

شیرین عبادی حقوقدان و تنها برنده ایرانی جایزه نوبل که در عصر روز دوشنبه ۲۲ نوامبر به دعوت دانشگاه استکهلم و در میان جمع کثیری از ایرانیان و سوئدیهایی که جهت شنیدن سخنرانی او در محل گرد آمده بودند سخن می گفت کمپانی سوئدی اریکسون را متهم کرد که تجهیزات و نرم افزارهای پیشرفته جهت کنترل اس ام اس و مکالمات تلفن موبالی را در اختیار حکومت ایران قرار داده است.
خانم عبادی همچنین از ایرانیان سوئد درخواست کرد که با ارسال ئی میل به کمپانی اریکسون نسبت به کمهای این کمپانی سوئد به جمهوری اسلامی اعتراض کنند: “من از شما ایرانیان سوئد خواهش می‌کنم به شرکت اریکسون ای‌میل بفرستید و اعتراض کنید. بگویید چرا نرم‌افزارهایی به دولت ایران می‌فروشید که به کمک آن مردم را کنترل کنند.”
خانم عبادی اضافه کرد که کمپانی اریکسون با این عمل خود به حکومتی یاری می رساند که در کنار دیکتاتوریهایی مانند اریتره و کره شمالی در قعر جدول حکومتهای ناقض حقوق بشر قرار دارد. وی همچنین دولتهای غربی را از انجام هر گونه معامله ای با حکومت ایران برحذر داشت و چنین کمکهایی را منتهی به سرکوب و سانسور مردم ایران دانست.
شیرین عبادی همچنین از مدیران ماهواره “یوتل ست” بواسطه قطع برنامه های دو شبکه خبررسانی “بی بی سی” و “صدای آمریکا” از این ماهواره انتقاد کرد و آن را همکاری با حکومت ایران در زمینه سانسور دانست.
اشاره کنیم که بدنبال این اقدام ماهواره “یوتل سات” برخی از ایرانیان نیز از طریق جوامع مجازی اینترنتی اعلام نموده اند که در اعتراض به این اقدام ماهواره “یوتل سات” دیگر تلویزیونهای موجود در این ماهواره را تحریم خواند نمود و از تنظیم تلویزیونهای موجود در این ماهواره در گیرنده های خود خودداری خواهند ورزید.

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

اقدام مجدد نیروهای امنیتی نسبت به حصر منزل مهدی کروبی در آستانه اعیاد اسلامی

سحام نیوز: نیروهای امنیتی طی هفته گذشته و نیز به صورت مجدد از امروز با استقرار در درب منزل مهدی کروبی، از ورود افراد به منزل ایشان جلوگیری بعمل آوردند. به گزارش خبرنگار سحام نیوز ماموران امنیتی همانند عید فطر؛ از روز عید قربان تا صبح روز گذشته و نیز از امروز به طور مجدد از ملاقات دوستان و آشنایان با آقای کروبی جهت دید و بازدید اعیاد اسلامی، ممانعت بعمل آوردند.
این اقدام در حالی صورت می گیرد که طی چند ماه اخیر این نیروها با استقرار درب منزل مهدی کروبی با برخی ملاقات کنندگان و میهمان ایشان ازجمله خانواده های سرداران شهید باکری و همت درگیری هایی را داشته اند و نیز از ورود برخی چهره های سرشناس مذهبی همچون آیت الله بیات زنجانی جلوگیری بعمل آورده اند.

اژه ای موسوی را تهدید کرد!!!

دادستان کل کشور: تکرار افعال مجرمانه پرونده میرحسین موسوی را سنگین می کند

دادستان کل کشور در واکنش به بیانیه اخیر میر حسین موسوی پیرامون روز دانشجو و ۱۶ آذر، ادعا کرد "این بیانیه به نوعی پافشاری بر مواضع قبلی بوده است" و هشدار داد "با تکرار افعال مجرمانه بر پرونده وی افزوده می شود و اگر به این اقدامات ادامه دهد با او برخورد می شود."

به گزارش مهر، غلامحسین محسنی اژه ای، دوشنبه اول آذرماه در چهارمین نشست سخنگوی قوه قضائیه با خبرنگاران، از احتمال برخورد با میرحسین موسوی، آخرین وضعیت پرونده دو تبعه آلمانی، پاسخ به موارد مطرح شده از سوی مهدی هاشمی، دستگیری شصت نفر از عوامل راه اندازی سایتهای مستهجن و همچنین صدور حکم مجرمیت عباس پالیزدار خبر داد.

بر اساس این گزارش، اژه ای در مورد شکایت شخصی به نام محمدی که در حین مرخصی از زندان از ایران به آمریکا گریخته و بر علیه روزنامه کیهان به دادگاه آمریکا شکایت کرده است گفت: شکایت وجهه قانونی دارد و هر کس می تواند شکایت کند ولی مهم مرجع رسیدگی به شکایت است.


شناسایی و دستگیری شصت نفر از عوامل راه اندازی سایتهای مستهجن

محسنی اژه ای در مورد اقدامات دستگاه قضا در مبارزه با سایتهای مستهجن گفت: قوه قضائیه برخی از افرادی را که اقدام به راه اندازی سایتهای مستهجن کرده اند به صورت انفرادی محکوم و تحت پیگیرد قانونی قرار داده است ولی یک گروه شصت نفره که به صورت شبکه ای سایتهای مستهجن را در کشور مدیریت می کردند توسط اطلاعات سپاه پاسداران شناسایی شده اند.

وی افزود: چون این تخلف در استانهای مشهد، فارس، تبریز ، اصفهان، ساری و مازندران به وقوع پیوسته است به پیشنهاد دادستانهای استانها و تایید دیوان عالی قرار شد رسیدگی به این پرونده در دادستانی کشور انجام شود که هنوز قرار محکومیت صادر نشده و به زودی این دادگاه برگزار می شود.


دو تبعه آلمانی تا تکمیل پرونده بازداشت می مانند


سخنگوی قوه قضائیه در مورد ادامه رسیدگی به پرونده دو تبعه آلمانی (مصاحبه کنندگان با فرزند سکینه آشتیانی) و تاثیر دیدار وزیر خارجه آلمان با همتای ایرانی خود گفت: پرونده دو تبعه آلمانی باید مراحل قضایی خود را طی کند و اگر قاضی تشخیص داد که آزادی متهم منجر به تبانی، امحای آثار جرم یا فرار نمی شود می تواند قرار آزادی متهمین را صادر کند که هنوز دادسرا به این نتیجه نرسیده است.


احضار حقوقی کارکنان توسط دستگاه مربوطه بدون مجوز قضایی تخلف است

اژه ای در پاسخ به این پرسش که شهرداری تهران در ساختمان شهید سلیمانی مرکز حراست ایجاد کرده و از کارکنان شهرداری بازجویی می کند گفت: احضار حقوقی کارکنان توسط دستگاه مربوطه بدون مجوز قضایی تخلف است ولی حراست هر دستگاهی می تواند کارکنان خود را دعوت کرده و در چارچوب وظایف حراستی از آنها توضیح بخواهد ولی اینکه در این ساختمان کسی را بازداشت کنند غیر قانونی است چون بازداشتگاههای موقت توسط سازمان زندانها و دستگاه قضائی معرفی می شوند.

لایحه جرم سیاسی به زودی به مجلس می رود

وی در مورد آخرین وضعیت تدوین و تصویب لایحه جرم سیاسی گفت: تدوین لایحه جرم سیاسی همچنان در معاونت حقوقی قوه قضائیه با استفاده از اساتید دانشگاهها در حال تهیه و تنظیم است و به زودی به مجلس می رود.


پاسخ به ابهامات مطرح شده از سوی مهدی هاشمی

سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به پرسشی مبنی بر ابهامات مورد نظر مهدی هاشمی رفسنجانی که در نامه‌ای خطاب به دادستان کل کشور فرستاده است گفت: درباره این نامه باید بگویم یک نامه بدون امضا برای من آمده است که پایین آن اسم مهدی هاشمی نوشته شده ولی هیچ امضایی ندارد. در واقع نامه‌ای که به دست من رسیده با نامه‌ای که در برخی از سایت‌ها دیدم در برخی از عبارات‌ تفاوتهایی دارد.


نامه مهدی هاشمی را یکی از بستگانش نوشته است

دادستان کل کشور در مورد اظهارات مهدی هاشمی در این نامه که گفته است احضاریه دادگاه در سربرگ نبوده و امضا نداشته است گفت: احضاریه دارای سربرگ بوده و در تاریخ 88.12.12 صادر شده است و در تاریخ 88.12.15 توسط مامور ابلاغ به آدرس مندرج در پرونده ابلاغ شده و در تاریخ 88.12.18 آقای طباطبایی وکیل آقای هاشمی به دادگاه مراجعه کرده و احضاریه را دریافت کرده است.

محسنی اژه ای با نشان دادن نامه احضار مهدی هاشمی به خبرنگاران گفت: کپی نامه را از دادستان تهران گرفتم و ملاحظه می‌کنید که تمام جزئیات لازم از جمله اسم مهدی هاشمی، نام پدر و آدرس به درستی قید شده است.

وی افزود: هاشمی هم مثل هر متهم دیگری اتهاماتی دارد و اگر وارد ایران شود به آن رسیدگی می شود. ضمن اینکه نوشتن نامه به دادستان کشور امری طبیعی است با این حال فکر می کنم این نامه را یکی از بستگانش نوشته است.


حکم مجرمیت پالیزدار صادر شده است

وی در پاسخ به پرسشی در مورد وضعیت پرونده عباس پالیزدار افزود: پرونده آقای پالیزدار مراحل دادرسی خود را طی کرده، قرار مجرمیت هم صادر شده و توسط دادگاه بدوی و تجدیدنظر هم تایید شده است.

سخنگوی قوه قضائیه افزود: اگر پالیزدار در حین آزادی یا مرخصی دوباره عمل مجرمانه انجام دهد و تهمت بزند به لحاظ سابقه به اشد مجازات محکوم می شود.

محسنی اژه ای اظهار داشت: به تمامی مواردی که پالیزدار به دستگاه قضا ارائه کرده و مدعی تخلف برخی مسئولان شده است یک به یک رسیدگی شده است.

عباس پالیزدار سال ٨٧ طی چندین سخنرانی در دانشگاههای مختلف، برخی مقامات سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی را به فساد مالی و اقتصادی متهم کرده بود، که بلافاصله بازداشت گردید.


تکرار افعال مجرمانه پرونده میرحسین موسوی را سنگین می کند

دادستان کل کشور در مورد بیانیه جدید میرحسین موسوی به مناسبت روز دانشجو که به زعم وی "نوعی پافشاری بر مواضع قبلی خود بوده است" گفت: با تکرار افعال مجرمانه بر پرونده وی افزوده می شود و اگر به این اقدامات ادامه دهد با او برخورد می شود.

میرحسین موسوی در بیانیه اخیر خود به مناسبت روز دانشجو، در تحلیل شرایط کنونی نوشته بود: "مستبدان روز به‌‌‌‌روز تنهاتر می‌شوند و به همه چیز و همه‌کس گمان بد می‌برند. بدتر آن‌که منافع خود را مساوی با منافع ملت می‌‌گیرند و ناچار به سلاح‌داران تکیه می‌کنند."

نوشته اي از تاج زاده تقدیم به شهدای ۸۸ ایران سبز که قربانی تمامیت‌خواهی جناح حاکم شدند - pdf

مقدمه

اندیشه و عملکرد هر فرد، گروه و جناح سیاسی را می‌توان از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داد. معمول‌‌ترین روش، سنجش دیدگاه و رضایت شهروندان درباره رفتار و گفتار بازیگران عرصه سیاست است که از طریق نظرسنجی‌ها یا میزان آرای کسب شده در انتخابات آزاد و منصفانه مشخص می‌شود. شیوه دیگر بررسی شعارها و وعده‌های دوران تبلیغات انتخاباتی نامزدها و مقایسه‌ آن‌ها با عملکرد گروه پیروز است که می‌تواند صداقت یا تظاهر نامزدها و واقع‌بینانه‌ یا رویایی بودن شعارهای‌ آنان را نشان دهد. اما من در این مقاله قصد دارم از منظر دیگری به ارزیابی رفتار و گفتار جناح حاکم بپردازم و می‌کوشم معیارهایی پیشنهاد دهم که صرفاً به کار بررسی عملکرد جناح مذکور نیاید، بلکه با مراجعه به آن، بتوان مواضع و عملکرد همه اشخاص،‌ احزاب و جناح‌ها، از جمله رهبران و فعالان جنبش سبز را بررسی کرد. البته همان گونه که ملاحظه خواهد شد، خود آن معیارها را درباره جناح حاکم شرح و بسط داده‌ام. ملاک‌های مورد نظر من عبارتند از:

الف) میزان سازگاری گفتار یک جناح با رفتار آن
ب) انسجام منطقی دیدگاه‌ها و مواضع
ج) مغالطه‌‌های سیاسی بازیگران عرصه سیاست
د) یگانگی یا دوگانی معیارها (استانداردهای دوگانه)
ه) گفتمان زنده و گفتمان شکست خورده سیاسیون

در این مقاله قصد ندارم از تحقق یا عدم تحقق وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی و نیز میزان رضایت یا نارضایتی قشرهای مختلف از عملکرد جناح حاکم سخن بگویم. چرا که مقصود من فراتر از نقد جناح مذکور، ارائه معیارهایی است که بی‌توجهی به آن‌ها موجب آسیب‌پذیری عرصه سیاست‌ورزی در ایران می‌شود. به همین دلیل سپاسگزار خواهم شد صاحب‌نظران، ملاک‌های پیشنهادی من و نیز مصادیق آن‌ها را نقد، اصلاح و تکمیل کنند تا چارچوب مناسبی برای ارزیابی دیدگاه و عملکرد فعالان سیاسی فراهم شود. بحث درباره این معیارها می‌تواند همة بازیگران عرصه سیاست، از جمله خود ما، کمک کند تا مسئولانه‌تر عمل نماییم و دچار تناقض در گفتار و نظر، عدم انسجام درونی دیدگاه‌‌ها، استنتاج‌های نادرست سیاسی، دوگانگی معیارها و سایر ضعف‌ها و خطاهایی که در جریان کشمکش با رقبا معمولاً آن‌ها را یا فراموش می‌کنیم یا بنا به عادت دیرینه با «فرافکنی» انکارشان می‌کنیم و یا اساساً مانع طرح آن‌ها می‌شویم، با این استدلال (و در واقع با این بهانه) که «نقد درونی» موجب سوءاستفاده رقیب در این برهه حساس می‌شود. به این ترتیب از شناخت نقاط ضعف و در نتیجه راه‌حل‌های مطلوب باز می‌مانیم و در نهایت به تکرار گذشته می‌پردازیم یا به انحراف می‌رویم یا در بهترین حالت سرعت پیشرفت ما کُند می شود، زیرا تجربیات ما انباشت نمی‌شود.

متن کامل مقاله «مغالطه هاي سياسي»
جهت دريافت
(فايل pdf) بر روي تصوير زير كليك نماييد
حجم فايل جهت دانلود 298 كيلوبايت

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

فتنه از دیدگاه قرآن

چکیده : اگر کسی شرایطی را فتنه بداند به هیچکدام از طرفین نباید خدمت کند. یعنی نمی تواند برای یک طرف ماجرا سینه بزند، بلکه باید کنار بکشد و یا تقیه کند. همچنین بر این اساس، یک طرف نمی تواند خود را پیروز میدان و طرف دیگر را شکست خورده بداند. / دوران فتنه، دوران تاریکیست. فضا خاکستری و مه آلود است. ظالم و مظلوم برای خیلی ها نامعلومند. به باطل لباس حق می پوشانند و حق را باطل جلوه می دهند. در این گرگ و میش فقط باید از قرآن کمک گرفت و نه از هیچ چیز دیگری. تنها راه نجات، آگاهی منبعث از قرآن، عزت منبعث از قرآن، بصیرت نشات گرفته از قرآن، تفکر متکی بر قرآن، تلاش و کوشش الهام گرفته از قرآن و به کارگیری صبر و استقامت توصیه شده در قرآن است.

معصومه ابتکار
بعضی واژه ها با گذر زمان معنی و مفهوم جدیدی متناسب با تغییرات و تحولات اجتماعی و سیاسی می یابند. زبان شناسان می گویند سیالیت زبان و ادبیات در بخشی مدیون سیالیت مفهوم واژه هاست که با تغییر شرایط، مفهوم و گاه مصادیق مورد استناد آنها تفاوت می یابد.
در مروری بر ادبیات معاصر جامعه به راحتی می توان به این قبیل واژگان رسید. از جمله واژه «فتنه» که چندیست بسیار تکرار می شود. تعریف فتنه چیست؟ مفهوم لغوی فتنه امتحان در شرایطی است که حق و باطل در هم آمیخته شده و فضا چون زمان گرگ و میش، غیرقابل تشخیص است. در این زمینه به آیاتی از قرآن کریم و دو روایت اشاره می کنم که البته ممکن است با تعابیر و برداشت های رایج و حاکم سازگار نباشد.
کلمه فتنه در قرآن کریم ۲۲ بار و اشکال مختلف آن ۱۱ بار و البته با تعابیر گوناگون آمده است. مثلا آیه ۲۸ سوره انفال می فرماید: اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است.
اما آیه ۴۸ سوره توبه می فرماید: لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ کَارِهُونَ – در حقیقت پیش از این نیز در صدد فتنه جویی برآمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشکار شد در حالی که آنان ناخشنود بودند.
و حالا روایات:
«کن فی الفتنه کابن اللبون لاظهر فیرکب و لاضرع فیحلب» – در زمان فتنه، مانند بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند. (امام علی (ع)/ نهج البلاغه/ حکمت اول)
براساس این روایت، اگر کسی شرایطی را فتنه بداند به هیچکدام از طرفین نباید خدمت کند. یعنی نمی تواند برای یک طرف ماجرا سینه بزند، بلکه باید کنار بکشد و یا تقیه کند. همچنین بر این اساس، یک طرف نمی تواند خود را پیروز میدان و طرف دیگر را شکست خورده بداند.
البته اینکه چه عواملی باعث غبارآلود شدن فضا می شود خود داستانی دارد که مجال دیگری می طلبد.
«فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن» – وقتى دستتان از همه جا کوتاه مى شود و فتنه ها شما را فرا مى گیرد و در حیرت مى مانید، به قرآن تمسک جویید تا شما را نجات دهد ( بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۷)
قرآن، پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) همه را در زمان فتنه به خواندن قرآن و تأمل و تدبر در آن توصیه می کنند که:
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (سوره محمد / آیه ۲۴)
دوران فتنه، دوران تاریکیست. فضا خاکستری و مه آلود است. ظالم و مظلوم برای خیلی ها نامعلومند. به باطل لباس حق می پوشانند و حق را باطل جلوه می دهند. در این گرگ و میش فقط باید از قرآن کمک گرفت و نه از هیچ چیز دیگری. تنها راه نجات، آگاهی منبعث از قرآن، عزت منبعث از قرآن، بصیرت نشات گرفته از قرآن، تفکر متکی بر قرآن، تلاش و کوشش الهام گرفته از قرآن و به کارگیری صبر و استقامت توصیه شده در قرآن است… یعنی عشق و ایمانی که در شب تاریک و ظلمانی فتنه، راه روشن امید را نمایان می کند.
وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ – و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را با آنکه خود مى‏دانید کتمان نکنید (سوره بقره / آیه ۴۲)

پنجمين شماره روزنامه "اعتمادملي">>جنبش سبز چه می خواهد؟

پنجمين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه شنبه 01 آذر ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت «تحول سبز» قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

در نقاله نخست تحت عنوان «جنبش سبز چه می‌خواهد؟» آمده است:

مردمی که به امید اصلاح امور و آرزوی تغییر وضعیتشان در انتخابات شرکت کردند، انقلاب اسلامی را به خوبی جلوی چشمشان داشتند. برای همین بود که مردم با همه تجربیاتی که از انتخابات کم‎حاصل گذشته داشتند، باز هم انتخابات را به‎عنوان راه اصلاح برگزیدند.

چیزی که مردم را از حاصل انقلاب ۵۷ دلسرد کرده بود، به انحراف کشیده شدن آرمان‎ها و آرزوهایشان بود. اما چرا آن آرمان‎ها و آروزهایی که برایش سال‎ها مبارزه کردند و هزینه دادند به این راحتی منحرف شد؟ درباره به انحراف کشیده‎شدن انقلاب‎ها سخن بسیار است، اما شاید یک دلیل عمده انقلاب ما را به انحراف و برخی را به فساد کشاند و آن اینکه قبل از انقلاب اسلامی کمتر در مورد نوع حکومت حرفی زده شد و همه خواستار رفتن شاه بودند. حتی در آن روزهای آخر هم، امام خمینی در پاریس در مورد نوع حکومت بحث جمهوری اسلامی را مطرح کرد و گفت «جمهوری مثل همه جمهوری‎ها». اما بسیاری، از ماهیت حکومتی به نام جمهوری اسلامی در ابهام بودند. همه عدالت و رفع فساد و فقر و تبعیض، و استقلال کشور را می‎خواستند اما در چه قالبی؟

شاید همین تجربه باعث شده که در جریان اعتراضات مردمی اخیر، بعضی‎ها بپرسند، آخر چه می‎شود؟ و یا اگر این ها بروند چه کسی قرار است بیاید؟ یا اگر بعدی از این ها هم بدتر باشد چه؟ این سئوال ها طوری مطرح می شود که گویی قرار است انقلابی چون انقلاب ۵۷ رخ دهد! یا قرار است، گروهی ایدئولوژیک بر سر کار بیایند که شاید بهتر یا بدتر از این‎ها باشند! اما تفاوت جنبش سبز با بسیاری حرکات دیگر این است که گروه‎های مختلف از غنی تا فقیر را در خود جای داده است. فقیری که از سر فقر به وضعیت موجود معترض است و می‎داند که استبداد و قدرت مطلقه، سد راه توسعه اقتصادی و رفع فساد است، خوب می‎داند که شاید تفاوت‎هایی با همرزم دیگرش داشته باشد، اما راه رسیدن همه آنها به هدف‎هایشان با اولویت‎های متفاوت، رفع استبداد و رسیدن به دموکراسی است.

این دموکراسی قرار نبود که از راه انقلاب به دست آید، اما در شرایط فعلی حرفی از انتخابات هم نمی‌توان زد؛ چه آنکه تصور باطلی است که امید به برگزاری انتخاباتی آزاد از سوی نظام، در شرایط عادی را داشته باشیم.

آنچه که کمتر می‌توان در آن شک داشت این است که هدف جنبش سبز، رسیدن به آرمان هایی که در انقلاب اسلامی مطرح شد و مغفول مانده، یعنی آزادی، اجرای قانون و رفع تبعیض و فساد است، عاری از نهادهای خودمختار و غیرپاسخگو. در این جمهوری نه قرار است شخصی در راس قرار گیرد که کنار رفتنش از قدرت غیرممکن باشد و نه قرار است که تفکر گروهی خاص به جامعه القاء شود، بلکه با انتخاب آزادِ مردم، گروهی اداره امور کشور را با نظارت پارلمانی که با رای مستقیم مردم تشکیل شده، برای مدتی محدود در دست می‌گیرد و با رای مردم هم کنار می‌رود.

شاید صحبت از نحوه رسیدن به این آرمان که در بسیاری از کشورهای جهان پس از سالها تلاش برای آزادی، نتیجه داده است، سخت باشد اما شکی نیست که نظام در صورت سکوت مردم، نه تنها عرصه را برای گروهای مختلف باز نمی کند، بلکه روز‎به‎روز به سمت خودمحوری که نتیجه‌اش فساد بیشتر است هم پیش می‌رود.

خواسته جنبش در این حرکت، رسیدن به دموکراسی است، با روش های دموکراتیک همچون تجمع‌های مسالمت‌آمیز و آرام و درخواست تغییر در قانون اساسی و برگزاری انتخابات واقعا آزاد بدون دخالت نهادهای خودمختار همچون شورای نگهبان و ارگان‎های نظامی.

شکی نیست که راه آسانی در پیش نیست، اما شاید بیش از صد سال تلاش مردم ایران برای رسیدن به عدالت و آزادی، تازه در حال نتیجه دادن است و فرصتی به دست آمده که شاید تا مدت‎ها قابل تکرار نباشد. همه این بازداشت ها و برخوردها و نظامی شدن شهرها، ناشی از قدرت جریان حاکم نیست بلکه ضعف حاکمان در مدیریت مطالبات مردم را نشان می‌دهد که پس از چندین سال و به بهانه انتخابات سر باز زده و به زور سرنیزه هم فرو نمی‌نشیند و به هر بهانه‌ای خود را بروز می‌دهد.

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (452 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 274 كيلوبايت

 
Powered by Blogger